روزهای نو
پسرکم دندونش لقه .این اولیش نیست تا حالا 4تا از دندونهاش افتاده.
وقتی حرف میزنه دندونش براحتی جابجا میشه .
دلش رو ندارم که خودم براش درش بیارم .خداکنه زود بیفته بچه م هم موقع مسواک زدن هم موقع خواب میترسه دندونش در بیاد و بپره تو گلوش.
نوشته شده در چهارشنبه 89/10/1ساعت
9:2 عصر توسط منصوره سادات نظرات ( ) |
وقتی میرم توخیابون بادیدن داربستها و تکیه ها و پرچم ها و زیارتنامه ها بوی محرم رو حس میکنم.
منتظرمحرم هستم ،زیاد.
نوشته شده در یکشنبه 89/9/7ساعت
8:45 صبح توسط منصوره سادات نظرات ( ) |
نویسنده ی خوبی نیستم ولی خوندن نوشته های دیگران رو دوست دارم .
وقتی "شروع بررسی "وبلاگ دوستان رو میزنم و میبینم تواین 1روزی که سرنزدم 5"یادداشت دیده نشده" هست ذوق میکنم.
نوشته شده در یکشنبه 89/9/7ساعت
8:39 صبح توسط منصوره سادات نظرات ( ) |
دایی عزیزم در آتش فراقت می سوزیم.
شهادتت مبارک
نوشته شده در سه شنبه 89/8/18ساعت
12:14 عصر توسط منصوره سادات نظرات ( ) |
از مدرسه اومده .
داره لباسهاشو درمیاره.دادمیزنه:ماماااااان!زیرَکِ!شلوارم پاره شده.میگم:کجاش؟میگه:زیرکش!نگاه میکنم میبینم خشتک شلوارش شکافته.
نوشته شده در چهارشنبه 89/8/12ساعت
12:28 عصر توسط منصوره سادات نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |