سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزهای نو

برات مینویسم چون خوندن رو خیلی دوست داری و میدونم از خوندن چیزی که شنیدی لذت میبری .
6سال پیش،ساعت 6صبح (20ماه رمضان سال 1425هجری قمری)خدا تو رو که بزرگترین نعمتش به  من و بابا توی زندگی هستی به ما داد. نمیدونی چقدر از اومدنت خوشحال شدیم!من و باباقبل از به دنیا اومدنت تصمیممون رو گرفته بودیم و اسمت رو انتخاب کرده بودیم ولی به هیچ کس تصمیممون رو نگفته بودیم . وقتی که از بیمارستان مرخص شدیم و به خونه اومدیم همه میخواستن بدونن که اسمت رو چی گذاشتیم. من و بابا هم گفتیم
سید محمد طاها خوشبختانه همون موقع همه از این اسم خوششون اومد و تبریک گفتن .بعد عمو سجاد گفت که :من میدونستم ! من که خیلی تعجب کرده بودم ازش پرسیدم که:از کجا میدونستی؟و عمو گفت : دیشب تو مسجد موقع احیا با این نیت قران  رو باز کردم  و سوره طاها در اومد.طاها جونم اگه بدونی اون لحظه من چه احساس خوبی داشتم از اینکه خدا خودش هم این اسم رو برات انتخاب کرده بود! و از اون لحظه به بعد واقعااحساس خاصی به این اسم پیدا کردم . حالا هم وقتی دارم قرآن میخونم و میای میگی مامان سوره ی طاها رو نشونم بده واقعا خدا رو شکر میکنم که خودت هم راضی هستی . و ما تونستیم حداقل یکی از حقوقی رو که به گردنمون داری ادا کنیم. از خدا میخوام که محبت امام علی و فرزنداش  رو تو دلت قرار بده و ما رو از شیعه های واقعی امام علی .ان شا اله.
نوشته شده در سه شنبه 89/6/9ساعت 5:55 صبح توسط منصوره سادات نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin